تعهد در بازاریابی چیست؟
در مقالات گذشته وبسیما به معرفی بازاریابی چریکی، تفاوت های آن با بازاریابی سنتی و اصول یک بازاریاب چریکی پرداختیم، در این مقاله به موضوع تعهد در بازاریابی و تاثیر فعالیت های شما در درازمدت خواهیم پرداخت. نه تنها در بازاریابی چریکی بلکه در هر فعالیت اقتصادی و تجاری امید به آینده و پیگیری ایده ها نتیجه بسیار خوبی در کار شما خواهد داشت.
فاصله زمانی میان انجام کار و کسب موفقیت موجب دلسردی بازاریابان و فعالان تجاری میشود و این درست مرحله ای خواهد بود که شما شکست های کوچک را تجربه میکنید. اگر شکست های کوچک موجب دلسردی شما شوند، شکست های بزرگتری در راه خواهند بود ولی اگر پشتکار و انگیزه لازم را داشته باشید دوباره در مسیر موفقیت قرار خواهید گرفت. این مقاله برداشتی از کتاب بازاریابی چریکی نوشته نوشته جی کنراد لوینسون می باشد.
وفاداری و تعهد در بازاریابی چریکی
اگر نسبت به بازاریابی یا برنامه تبلیغاتی متعهد نباشید و بعد از اندکی زمان از آن دست بکشید، احتمالا موفق نخواهید بود. موردی که به مشتریانمان توصیه می کنیم این است که وفتی در بازاریابی کار می کنند، تعهد را به خاطر داشته باشند، یعنی اگر بازاریابی را جدی گرفته اند و با مقدار کمی سرمایه، بازار خود را آزمایش می کنند، باید واقعا عمل کنند.
هنگامی که طرحی برای بازاریابی به وجود می آورید، آن را مرور کرده و دوباره مرور کنید تا نقشه ای پر قدرت برای مقاصد شما بشود. وقتی آن را به کار می اندازید و به آن وفادار می مانید، می بینید که به آهستگی اثر می کند، بالا و پایین می رود، قدری بیشتر اثر می کند، کمی عقب و جلو می رود، بیشتر پا می گیرد، سکندری می خورد و بالاخره کاملا قدرت گرفته و پرواز می کند و شما را هم با خود می برد.
طرح شما دارد کار می کند، صندوق پول شمار شما دائم زنگ می زند، حساب بانکی شما رشد می کند. همه اینها به دلیل تعهد شما به برنامه ی آنها است. در طی مدتی که برنامه ی شما به آرامی قدرت می گرفت، اگر صبور نبودید چه می شد؟ ممکن است طرح خود را عوض می کردید; تازه کاران زیادی این کار را انجام می دهند. اگر برنامه درست کار نمی کرد، شاید آن را حذف می کردید. در نتیجه، کاملا شکست می خوردید، بازاریاب های زیادی این کار را می کنند. اگر عصبانی می شدید، ممکن بود برنامه را کاملا حذف کنید، بعد چه می شد؟ بدون استفاده می شد، اما چون تعهد داشتید و به برنامه ی خود وفادار ماندید، موفق می شدید و این بیشتر به خاطر درک ایده ی تعهد در بازاریابی است.
هیچ راهی وجود ندارد که بدانیم آیا برنامه ما مناسب است یا نه، به جز آزمایش های کم هزینه، بصیرت و مشورت با دیگران، بعد از اعتقاد به برنامه، باید شکیبا باشید. صبر، زمینه ی تعهد است.
طرحی منطقی خلق کنید، سپس صبر کنید تا خودش را ثابت کند. چه مدتی؟ اگر شانس بیاورید سه ماه، احتمالا شش ماه، شاید هم یک سال. اما در طول شصت روز اول هرگز متوجه نمی شوید که طرح دارد کار می کند. تعهد در بازاریابی با زمان نسبت مستقیم دارد. هرچه بیشترصبر کنید، حس تعهد شما قوی تر می شود. اگر قایق شما در اقیانوس غرق شود، به طرف ساحل شنا خواهید کرد. اما اگر در عرض یک ساعت یا حتی پنج ساعت هم به ساحل نرسیدید، نباید امید را از دست بدهید، برای بقا متعهد به شنا کردن به طرف ساحل هستید.
نقش زمان در اثر بخشی تبلیغات
همه شما حداقل یک بار تبلیغات را امتحان کرده اید و احتمالا نتایج گوناگونی از آن دریافت نمودید. برخی روش ها بازدهی بیشتری داشته اند و برخی را شکست های مسلم پنداشتید ولی نکته بسیار مهم آن است که این شکست ناشی از طرح اولیه بوده و یا شما به درستی آن را اجرا نکردید، به بیان بهتر، آیا نقش زمان در اثر بخشی تبلیغات را در نظر گرفته اید؟
آیا زمان کافی برای اثربخشی تبلیغ یا بازاریابی خود را رعایت کرده اید؟ آیا نتایج و بازخوردهای آن را بصورت اصولی و دقیق مورد بررسی قرار دادید؟ و یا بهتر بپرسیم آیا به طرح و ایده اولیه خود در بازاریابی متعهد بودید؟
زمانیکه یک فعالیت بازاریابی یا تبلیغاتی را آغاز میکنیم دقیقا چه اتفاقی می افتد؟ به این مثال فکر کنید، هر بار که آگهی می دهید و پاسخ مطابق میلتان نیست، به فهرست زیر فکر کنید:
- اولین باری که شخص به یک آگهی نگاه می کند، آن را نمی بیند.
- دفعه دوم، متوجه آن نمی شود.
- دفعه سوم، از وجودش آگاهی پیدا می کند.
- دفعه چهارم، به زحمت به یاد می آورد که آن را دیده است.
- دفعه پنجم، آن را می خواند.
- دفعه ششم، به آن بی اعتنایی کند.
- دفعه هفتم، آن را می خواند و می گوید: «ای بابا»
- دفعه هشتم، می گوید: «این لعنتی هنوز اینجاست !»
- دفعه نهم، فکر می کند که شاید اهمیت دارد.
- دفعه دهم، از همسایه اش می پرسد که آیا آن را آزمایش کرده است یا نه؟
- دفعه یازدهم، فکر می کند که آگهی دهنده چطور کار می کند.
- دفعه دوازدهم، فکر می کند که این باید چیزه خوبی باشد.
- دفعه سیزدهم، فکر می کند که شاید ارزشی داشته باشد.
- دفعه چهاردهم، به یاد می آورد که مدتی است چنین چیزی را می خواهد.
- دفعه پانزدهم،آزرده خاطر می شود چون پول ندارد آن را بخرد.
- دفعه شانزدهم، فکر می کند که روزی آن را خواهد خرید.
- دفعه هفدهم، یک یادداشت از آن بر می دارد.
- دفعه هیجدهم، به فقر خودش لعنت می فرستد.
- دفعه نوزدهم، با دقت پولش را می شمارد.
- دفعه بیستم، آن را می خرد و به همسرش می گوید آن را بخرد.
جالب بود؟ اگر کمی در ذهن خود به عقب برگردید این روند برای خود شما نیز اتفاق افتاده، زمانیکه یک گوشی همراه جدید میخرید حتما بارها در مورد آن شنیده اید و یا دوستانتان به شما پیشنهاد داده اند. بارها پیش آمده که از تکرار زیاد یک تبلیغ تلویزیونی رنجیده باشید ولی هنگام خرید بدون آنکه خودتان بدانید همان محصول را خریده اید!
خیلی ساده میتوان تاثیر تعهد به بازاریابی و تبلیغات را بررسی کرد، کمی با خود فکر کنید، اولین دستمال کاغذی که به ذهن شما میرسد چیست؟ اگر بخواهید برنج بخرید چه نامی را می شناسید؟ زمان خرید رب به چه جیزی توجه میکنید؟
نکته بسیار مهم آن است که طرح ریزی اولیه برای بازاریابی را بدرستی انجام داده باشید، از آن به بعد همه چیز را با اعتماد به نفس کامل و امید و تعهد به نتیجه خواهید رساند. از ایده های خود دست نکشید و شکیبا باشید.
آیا شما هم نمونه های موفقی از تعهد به تبلیغات را میشناسید و یا تثیر آن را در خود و اطرافیان احساس کرده اید؟ در بخش نظرات همین مقاله، نمونه های جذاب آن را با ما و خوانندگان مقالات وبسیما در میان بگذارید.
عالی بود ، ممنون بابت مقاله مفید و کاربردیتون
موفق باشید
خواهش میکنم دوست عزیز
موفق و پایدار باشید